پیرامون ادبیات
نقد و بررسی و انتشار آثار ادبی

 

ادبيات و نقد ادبي از ديدگاه ارسطو

 

 

 

 

 

م.عاطف راد

 

ashianeandisheh.persianblog.com

 

 

 

 

 

 

 

ارسطو كه با نگرش منطقي به پديده ها, همه چيز را قانونمند و نظم پذير مي دانست, نخستين انديشمندي بود كه كوشيد قوانين و اصول آفرينش ادبي را كشف و تدوين كند, شناخت آفريده هاي ادبي را به قاعده و نظم درآورد و اسلوب ها و موازيني براي سنجش و داوري آن ها ايجاد كند. به همين دليل اين آموزگار نخست را به حق بايد بنيان گزار و پدر شيوه ي منطقي نقد و نظريه پردازي ادبي دانست.

 

 

 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, توسط اکبر جعفری |

نگاهی به مجموعه شعر "برهوت کاهی رنگ " سروده مینو نصرت ؛ آزاده دواچی

نویسنده:آزاده­دواچی

 

مجموعه شعر" برهوت کاهی رنگ " نوشته مینو نصرت از مجموعه اشعار معدودی ست  که نویسنده ی آن  توانسته خط فکری و اندیشه خود را از همان ابتدا مشخص کرده  و پختگی خود را در طول مجموعه به اثبات برساند . از ابتدای خوانش این مجموعه خواننده می فهمد که شاعر هویت حقیقی خودش را اعلام می کند که شاعری  واقعی است و رسالتش همان رساندن صدای انسانیت به مخاطب خود می باشد . شاعر بر محیط زندگی خود اشراف کامل دارد ، و از  ورای  مرزهای معمول اذهان  سخن می گوید ؛ او  مخاطب خود  را  به دیدن و گواه گرفتن آنچه که دیگران پس زده اند ، دعوت می کند   . شاعر با فلسفه خاصی در لابه لای هر سطر  پیش می رود . نگاه اش به رموز طبیعت و اکتشافهایش از نایافتنی های گم گشته و پیرامونش عمیق است . او جهانی را به تصویر می کشد که گویی تنها برای او خلق شده  و دردستان اوست ، پیش می رود و در حین  خلق دنیای   آرمانی اش ، رمزهای زیادی را آشکار می سازد .


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ جمعه 22 آذر 1392برچسب:, توسط اکبر جعفری |

 نگاهي به سه كتاب " آن مرگ – جنون روز و مرض مرگ "

" موريس بلانشو و مارگوريت دوراس "

در خوانش و ترجمه ي پرهام شهرجردي 

 

تن زدن به پهلوي مرگ

منصور خورشيدي

" تفكر پرهام شهرجردي " روي محور مرگ دور مي زند ! – مرض ِ مرگ – و – آن ِ مرگ – در كتاب " جنون روز " – مارگوريت دوراس – نيزتن به پهلوي مرگ مي زند. به روح و روحيه ي انسان معاصرپهلو مي زند !

" چهره‌ی مرگم، گذشتِ من بود، گذشته‌ی من بود، مرگ‌های دیگرِ من بود. با این همه، مرگ مستقبلی بود که از گذشته مُرده بود. حالا که مستقبل به استقبال مرگِ گذشته‌ام پا می شد، حالای من به استقبالِ کدام گذشته‌ی آینده‌ام طی می‌شد؟ "


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 13 آذر 1392برچسب:, توسط اکبر جعفری |

نگاهی به شب نقاب عمومی است

سروده شمس لنگرودی –انتشارات نگاه 1390

 

هر فعل و انفعالی در جامعه که مواضع گروهی و سپس فردی را تحت الشعاع قرار دهد منفک از تاثیر مجموعه روندها نیست . نگاهی حتی گذرا به وضعیت شعر معاصر ایران ثابت می کند که شکل خروجی این بخش از فرهنگ نیز همواره متاثر از ورودی  و داده های اجتماعی بوده است .

هرچند به ظاهر تاثیر اشخاص بر خروجی شعر ایران قابل انکار نیست اما ضرورت تاثیرگذاری شخص وتاثیرپذیری جمعی را همواره عوامل گسترده تری از قبیل درخواست های اجتماعی و اقتضای جامعه ایجاد کرده و در عمل ، این فردشدگی ست که امکان تاثیر بر گستره اجتماعی  را به حداکثر ممکن می رساند .

 


ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:, توسط اکبر جعفری |